1 . اهتمام پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به رابطه دوستانه و مسالمت آمیز با دیگران
اهتمام پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله به رابطه دوستانه و مسالمتآمیز با دیگران، بخصوص مسیحیان روم و نجران، و اعتقاد ایشان به زندگى صلحآمیز امت اسلامى با دیگر ادیان، به ویژه مسیحیان، و تأکیدى که بر مدارا با ساکنان مناطق مورد جنگ و حتى بر عدم قطع درختان و نکشتن بىگناهان، اسیران، مجروحان، زنان و کودکان در زمان جنگ داشتند و اماننامه معروف ایشان به مسیحیان درباره آزادىهاى دینى و مدنى خود، بهترین گواه بر صلحطلب بودن پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله است و خود دلیلى است که آن حضرت همواره از جنگ، خونریزى و منازعههاى بىمورد گریزان بودند و منطق گفتوگو را بر هر امر دیگر مقدم مىداشتند.
شاید بهترین دلیل بر این امر، پیمانى باشد که پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآلهدر سوم محرم سال دوم هجرى درباره رابطه مسلمانان با مسیحیان در مسجدالنبى، انشا نمودند و امام على علیهالسلام آن را نوشتند و پیامبر صلىاللهعلیهوآلهآن را مهر کردند. بخشهایى از پیمان چنین است:
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی.
این عهدى است که محمّدبن عبداللّه، فرستاده خدا، براى تمام مسیحیان نوشته است. این نامهاى است که آن را محمّدبن عبداللّه براى همه مردم نوشته تا آنان را بشارت دهد و انذار کند... تا براى مردم بر خدا بعد از نبى حجتى نباشد، و خداوند عزیز و حکیم است. این نامه را نوشت براى اهل ملت او، و براى هر کسى که در مشرق یا مغرب زمین، مسیحى است، دور باشد یا نزدیک، عرب فصیح باشد یا عجم، شناخته شده باشد یا ناشناخته. این نامه عهدى است براى آنان، و هرکس عهدِ در آن را بشکند و با آن مخالفت کند و از آنچه امر شد تعدى کند، همانا عهدِ خدا را شکسته و میثاق خدا را نقض کرده و دین خدا را مسخره کرده و او مستوجب لعنت است، چه از حاکمان باشد یا از مسلمانانِ مؤمن... براى مسیحیان است، آنچه براى من، نزدیکان من، ملت من و طرفداران من است. مثل این است که آنان رعیت و اهل ذمّه من هستند. ما هرگونه اذیت کردن آنان را منع مىکنیم... . هیچ اسقفى لازم نیست اسقفیت خود را تغییر دهد. هیچ راهبى لازم نیست که از رهبانیت خود دست کشد. هرکس در صومعه هست، بماند. هرکس در گردش است، بگردد. هیچ بنایى از کلیساها و محل تجارت آنان نباید خراب شود، و هیچ چیز از مال کلیساها نباید در بناى مسجد و منازل مسلمانان وارد شود. هرکس این کار را بکند، عهد خدا را شکسته و با رسول او مخالفت ورزیده است. بر راهبان و اسقفان، نه جزیه است نه غرامت، و من ذمّه آنان را در هرجا که باشند، حفظ مىکنم؛ در خشکى یا بیابان، در شرق یا غرب، در جنوب یا شمال، آنان در ذمّه و میثاق من هستند و از هر بدى در اماناند. و همچنین هرکس که در کوهها یا مواضع مبارک، عبادت مىکند، اینگونه است و از محصول زراعتشان خراج و زکات نگیرید... با آنان مگر به چیز خوب مجادله نکنید... هرکس با عهد خدا مخالفت ورزد و برخلاف آن عمل کند، میثاق خدا را مخالفت کرده و با رسول خدا مخالفت ورزیده است... کسى تا دنیا زنده است نباید به این عهد مخالفت ورزد تا دنیا به آخر برسد.
افرادى مثل ابوبکربن ابىقحافه، عمربن الخطاب، عثمانبن عفان، ابوالدرداء، ابوهریره، عبداللّهبن مسعود، عباسبن عبدالمطلب، زبیر بن عوام، طلحهبن عبداللّه،سعدبن معاذ، سعدبن عباده، ثابتبن نفیس و زیدبن ثابت شاهد بودند که پیامبر صلىاللهعلیهوآله مفاد این پیماننامه را بیان فرمودند و علىبن ابیطالب علیهالسلام هم آن را نوشتند.
نقل است که اصل نسخه پیماننامه که سلطان سلیم آن را به دست آورد، در دیر طور مصر موجود است. در چندین جا نیز اصل بحث به چاپ رسیده است؛ از جمله در سال 1630م در پاریس به زبان عربى با ترجمه لاتین، در سال 1655م در لندن به عربى و لاتین و در 28 شوال 1298ق (22 سپتامبر 1881) در مصر.1
1ـ محمّد حمیداللّه، نامهها و پیمانهاى سیاسى حضرت محمّد، ترجمه سیدمحمّد حسینى، ص 632ـ636 با توضیح اختلاف نسخ) / على احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، ج 3، ص 757ـ762 / محمّد السماک، مقدمه الى الحوار الاسلامى المسیحى، ص 13و14.
2 . پیمان میان پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و رییس مسیحیان ایلا
«بسم الله الرحمن الرحیم، این تضمینی است از طرف خدا و محمد، پیامبر خدا، به یوحنا بن رعبه و مردم ایلا. به موجب این پیمان، کشتی ها و وسایل نقلیه، در خشکی و دریا، در تحت حمایت و امان خدا و محمد پیامبر خدا هستند و تمام کسانی که همراهشان هستند; چه از شام و چه از یمن، در امان اند. افرادی که موجب بروز حادثه گردند، اموالشان هرگز مایه نجات آن ها نخواهد بود و هرگاه در اسارت قرار بگیرند، به تملّک در می آیند. بر مردم ایلا حرام است که مانع آب شوند و یا سد طریق نمایند».(1)
1 .ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحاق بن محمدهمدانی، قاضی ابرقوه، با تصحیح اصغر مهدوی، (تهران: خوارزمی، 1361ش.چاپ دوم)، ج2، ص974
3 . پیمان میان پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و مسیحیان سرزمین سینا
«بسم الله الرحمن الرحیم، این مکتوبی است که محمدبن عبدالله که بشیر و نذیر و نسبت به ودیعه الهی امین جمله خلایق است، آن را نوشته است تا حجت و بهانه ای پس از پیامبران بر خدا باقی نماند و خداوند عزیز و حکیم است.»
آن را برای کسانی نوشته است که پیرو آیین وی هستند، تا پیمانی باشد با گروهی که در مشرق و مغرب زمین، بر دین نصرانیت هستند، نسبت به آن هایی که دور هستند یا نزدیک، عرب یا عجم; آنان که شناخته می شوند و آنان که شناخته نمی شوند. این مکتوبی است که بر طبق آن، با آن پیمان بسته است; هرکس با مواد آن مخالفت ورزد نسبت به وی و سایر مسلمانان متجاوز شناخته خواهد شد. این چنین کسی به عهد خدا پشت پا زده و در پیمان خود درستکار و خاضع نبوده و نسبت به دین خود استهزا نموده است و مستحق لعنت خواهد بود; چه سلطان باشد یا از سایر مسلمان مؤمن عادی.
هرجا راهبی یا سیّاحی دور هم جمع و در کوه و یا بیابان و یا جای آباد و یا هموار و یا کنیسه و معبدی به سر می برند، ما پشت سر آنان حافظ و پاسدارشان هستیم و من با جان خود و یاران و انصار و ملت خود از جانشان و از اموال آن ها دفاع می کنم; زیرا آنان جزو رعیت من و هم پیمان و متحد من می باشند.
آنان به جز آنچه که با رضایت خاطر، به عنوان خراج و جزیه می دهند، به هیچ نحو مسؤول و به پرداخت چیزی مجبور نخواهند بود. قضات، رهبانان، خلوت گزینان و سیاحان آنان، مورد تعرض قرار نگرفته و هیچ کنیسه و کلیسایی ویران نخواهد شد و نباید چیزی از مالکیت آنان داخل خانه مسلمین گردد. قضات و رهبانان از خراج معاف اند و همچنین آنان که به عبادت اشتغال ورزیده اند از ثروثمندان و ارباب تجارت بیشتر از حد معین شده نباید خراج گرفته شود. هیچ کدام از آنان برای جنگ و حمل سلاح مجبور نخواهند شد، بلکه مسلمانان باید از آنان دفاع کرده و با آنان، بنا به پیروی از آیه کریمه: } وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ...{ ، به نیکوترین روش گفتگو و بحث نمایند. آنان در محیط امن و آکنده از مهربانی زندگی می کنند. هرجا که باشند و در هر مکانی که منزل گزینند، از بروز چیزهایی که موجب رنج و ناراحتی آنان باشد، جلوگیری می شود.(1)
مربوط به پیامبران پیشین است که با مردمان عصر خود انجام داده اند و برخی دیگر مربوط به پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با مشرکان مکه و اهل کتاب یثرب و حومه آن می باشد.(2)
1 . عمید زنجانی، عباسعلی، حقوق اقلیت ها، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362، چاپ سوم)، صص78 ـ 76 ; از سیره ابن هشام، ج2، ص902
2 . برای مطالعه بیشتر احتجاجات قرآنی مراجعه کنید به: «الحوار فی القرآن».
4 . رفتار مسالمت آمیز پیامبر(صلی الله علیه وآله) با یهود
قوم یهود در ابتدا، در کنار یکدیگر زندگی می کردند ولی بر اثر عوامل مختلف مثل اختلاف ها، خیانت ها و... این یکپارچگی از بین رفت. عده زیادی سرزمین اصلی خود را ترک کردند و برخی از آنان به سرزمین یثرب مهاجرت نمودند. این عده در این شهر و اطراف آن به ساختن ساختمان ها و قلعه های محکم اقدام نمودند و در آنجا مسکن گزیدند. قبایل معروف یهود عبارت بودند از: «بنی قریظه» ، «بنی قینقاع» و «بنی نضیر». این قبایل برای حفظ موجودیت خود، با قبایل عرب، پیمان عدم تعرض بسته و با دادن باج ها، مالیات ها و هدایا رضایت خاطر آنان را جلب می نمودند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)پس از مهاجرت به مدینه، برای برقراری امنیت و آرامش یک پیمان دفاعی مشترک منعقد ساخت که در آن «اوس» و «خزرج» و «یهود مدینه» شرکت داشتند و حتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) با یهودیان خارج مدینه پیمان دفاعی جداگانه ای منعقد ساخت. براساس این پیمان، یهود متعهد شدند که علیه مسلمانان اقدام خرابکارانه انجام ندهند و در صورت لزوم از مدینه و مسلمانان دفاع نمایند و در مقابل، پیامبر(صلی الله علیه وآله)متعهد شد که از حقوق آنان حفاظت نماید و با آنان مانند افراد یک ملت واحد رفتار شود. بدین وسیله، همگان مسؤول حفظ و حراست حقوق یکدیگر گردیدند.(1) یهودیان آزادانه به داد و ستد پرداخته و کالاهای خود را در بازار مسلمین به فروش می رساندند. گسترش اسلام در میان انصار و قبایل اطراف، حسادت یهود و برخی از منافقان را بر ضدّ پیامبر(صلی الله علیه وآله) برانگیخت; زیرا آنان هرگز فکر نمی کردند که کار محمد تا این حد بالا گیرد و تمام قدرت های محلّی را تحت الشعاع قرار دهد. «عبدالله بن سلام» از دانشمندان یهود پس از مذاکره با پیامبر(صلی الله علیه وآله)به آیین اسلام گروید و خبر اسلام آوردن او موجی از خشم در طوایف یهود پدید
آورد. پس از مدتی «مُخیریق» یکی دیگر از دانشمندان یهود به جمع مسلمانان پیوست و حتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) را وصی و صاحب اختیار اموال خود قرار داد.(2) یهود به علل مختلفی در ابتدا به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مسلمانان روی خوش نشان دادند و در پیمان دفاعی مدینه شرکت جستند. آنان می خواستند از تشکیلات مسلمین به نفع خود و در مقابل رقبایی که همواره در هراس بودند، سود جویند. از پیامبران یهود در قرآن به نیکی یاد شده بود. در ابتدا «بیت المقدس» قبله اول مسلمین بود. گسترش روزافزون اسلام، موجب شدکه این همکاری و همراهی یهود با مسلمانان ادامه نیاید و به روش های مختلفی در تضعیف روحیه مسلمانان کوشش نمایند. پیمان منعقده با مسلمانان را نقض نمودند و پنهان و آشکار با دشمنان اسلام همکاری کردند. مسلمانان در برابر اقدامات خرابکارانه و شایعه سازی یهود، هیچ گونه تعرضی نسبت به آنان نداشتند و همواره در حفظ صلح و امنیت مدینه می کوشیدند و اعمال و رفتار تحریک آمیز یهودیان را نادیده گرفته و با عفو و اغماض پاسخ می دادند!
پیامبر(صلی الله علیه وآله) شخصاً در مراسم اجتماعی آنان شرکت می کرد و از آنان قرض می گرفت و به عیادت بیمارانشان می رفت و در مراسم تشییع جنازه یهودیان شرکت و با آنان ابراز همدردی می نمود و مانند یک فرد عادی با آنان معامله می کرد و سایر مسلمانان نیز یهودیان مدینه را هم پیمان و جزو ملت خود می دانستند و رفتارشان براساس همین اصل محکم و استوار بود.(3) یهودیان علاوه بر این که در تجارت، داد و ستد و فعالیت های اجتماعی آزاد بودند، در مراسم عبادی و فعالیت های مذهبی آزادی کامل داشتند. رسول الله(صلی الله علیه وآله) دعوت اسلامی و پیام الهی را به همه و از جمله یهودیان ابلاغ می کرد ولی هیچ گاه آنان به ترک دین و عقاید خود مجبور نبودند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) خواهان ابلاغ رسالت جهانی خود بود. طبیعی است که چنین امری در محیط آرام و بدون جنگ و خونریزی ممکن است. آن حضرت در اوّلین فرصتی که برایش پیش آمد و با انعقاد پیمان صلح حدیبیه ـ که باید آن را شاهکار و نقطه عطف سیاست جهانی و به اصطلاح امروزی ها، دیپلماسی پیامبر، به حساب آورد ـ کار دعوت و ابلاغ رسالت جهانی خود را آغاز کرد و بعد از بسته شدن «پیمان صلح حدیبیه» با کفار مکه و تحکیم پایه های داخلی قدرت، در سال هفتم هجرت، کار دعوت و ابلاغ رسالت جهانی خود را آغاز کرد.
پیامبر با اعزام سفرا و مبلّغین تعلیم دیده، مجرّب، دنیا دیده و مؤمن و مجاهد همراه با ارسال نامه هایی سرشار از نکته های دقیق سیاسی و تبلیغی، در عرض مدت کوتاهی توانست قلب میلیون ها انسان جاهل، ظالم و بت پرست و ماده پرست و کافر را متوجه خدا کند و این موفقیت در دنیا از بسیاری جهات بی نظیر است.(4)
1 . نکـ : اسلام و همزیستی مسالمت آمیز، صص 58 ـ 54
2 . سبحانی، جعفر، تاریخ اسلام، (قم: لوح محفوظ و امام عصر(علیه السلام)، 1377)، ص137
3 . نکـ : اسلام و همزیستی مسالمت آمیز، صص 95 و 96
4 . نکـ : نجفی، موسی، تأملات سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی، (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377)، ج4، ص274